برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 4
برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 24
قبلاها از عقرب و مار خیلی می ترسیدم. الان طوری شده که فقط از آدمیزاد می ترسم. زهر و نیش عقرب و مار در مقایسه با نیش و زهر آدم نمک نشناس نوش است و گوارا.
دوستدارحسین(ع) | - جمعه شانزدهم دی ۱۴۰۱
یک تجربه ارزشمند...برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 81
برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 80
برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 83
روزی یه نفر از من پرسید: "نمی ترسی که تنهایی در شب بیرون می مانی؟"
گفتم:"نه، برای چی بترسم؟ من از هیچ حیوان درنده ای نمی ترسم، من فقط از این آدمیزاد می ترسم. حیوانی که غیرقابل پیش بینیه و اگر یه روزی بر اساس غریزه عمل کند، وحشی ترین موجود عالم خواهد بود."
دوستدارحسین(ع) | - جمعه بیست و یکم مرداد ۱۴۰۱
یک تجربه ارزشمند...برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 101
پروانه شدم هر چند آرزوی عقاب شدن داشتم.
عشق پرواز و پریدم. برای رسیدن به آفتاب، گرفتار ابرها شدم هرچند حواسم به تارهای عنکبوت بود.
دوستدارحسین(ع) | - سه شنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۱
یک تجربه ارزشمند...برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 93
... آدمی در زندگیش به جایی می رسه که یهو میبینه اطرافش خالیه. هیچکس نیست. همه اونایی که دوسش داشتن یا دوسمون داشتند دیگه نیستند. رفتند. دیگه نیستند. فقط یاد و خاطره هاشون که گاهی بیاد میافتد و بغض سنگینی تو گلو میافتد و زیر دوش حموم هق هق گریه میکنی و تو آینه نگاه می کنی و میگی:"مرد که گریه نمیکنه، تو حالت خوبه. خیلیم خوبه"
دوستدارحسین(ع) | - دوشنبه شانزدهم تیر ۱۳۹۹
یک تجربه ارزشمند...برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 108
برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 90
برچسب : نویسنده : huzor بازدید : 94